سانسور در ترجمه
ادبیات و به ویژه ادبیات ترجمه شده، قرن ها درگیر سانسوری بوده است که توسط ایدئولوژی حزب حاکم یا رهبرانی دولتی تعیین می شد. سانسور نهادی به دستکاری منجر می شود زیرا تلاش برای تطابق با الزامات خاص، هم نویسندگان متن مبدأ و هم مترجمان را با محدودیت های زیادی روبرو می کند که به ایدئولوژی مربوط می شود.
نمونه های زیادی از سانسور در ترجمه در ژانرهای مختلف در تاریخ ترجمه وجود دارد که معمولا در نتیجه ویژگی های فرهنگی و سیاسی فرهنگ مقصد رخ می دهد. البته عقیده بر آن است که بیشتر این سانسورها در گذشته با جنبه اخلاقی متن ارتباط داشتند. به عنوان مثال، در در سال 1857 «لایحه انتشار محتوای ناشایست» در انگلستان تصویب شد، که آغاز سانسور رسمی متون بود و در ارتباط با محتوایی بود که برای خواننده انگلیسی زبان توهین آمیز تلقی می شد.
به همین ترتیب، کل ژانرها ممکن است در معرض سانسور قرار گیرند. در ایتالیای فاشیست و آلمان نازی ترجمه داستان های کارآگاهی در آخرین سال های رژیم به دلیل محبوبیت آنها در بین خوانندگان ممنوع شد: مقامات دولتی تصور می کردند که داستان های کارآگاهی حاوی نمونه های زیادی از رفتارهای غیراخلاقی و ضد اجتماعی است.
در دهه 1930 هیچ سیستم هماهنگی برای تولید کتاب و کنترل ترجمه وجود نداشت. پس از سال 1933، انتشارات و به ویژه کنترل ترجمه ها نظم بیشتری پیدا کردند و سانسور آغاز شد.
از زمان آغاز جنگ، هر ترجمه ای از آثار کشورهای دشمن در آلمان مورد سانسور شدید قرار گرفتند و یا ممنوع شدند، که هدف آن اثبات حقارت و خصومت فرهنگ بیگانه در مقایسه با فرهنگ آلمانی بود. در آلمان نازی ترجمه به عنوان یک تهدید و ابزاری خطرناک در نظر گرفته شد که به سرکوب فرهنگ با تسلط عناصر بیگانه کمک می کرد. در نتیجه ترجمه هایی که با سیاست های رژیم تطابق نداشتند، در عمل سانسور یا ممنوع شدند و مترجمان و ناشران غالباً از کشور اخراج یا نابود شدند.
در اسپانیا سانسور فرهنگی در رژیم فرانکو، که سعی در حفظ ایدئولوژی رژیم و حفظ فرهنگ اسپانیایی در برابر نفوذ خارجی داشت، نقشی اساسی ایفا می کرد. برای مثال، دوبله نقش مهمی در صنعت فیلم سازی اسپانیا داشت اما در نتیجه سانسورهای تحمیل شده، فیلم ها دچار تغییرات قابل توجهی شدند.
سانسور عملاً ماهیت جهانی دارد، زیرا در کشورهای شرقی از جمله در چین و کشورهای عربی آثار و ترجمه های ادبی نیز مورد سانسور قرار می گرفتند.
سانسور، به عنوان یک سیستم نظارت دولتی بر مطبوعات و ارتباطات رسانه ای مطابق با مجموعه ای از ارزش ها و معیارهای خاص تعیین شده توسط مرجع نظارت انجام می شود.
سانسور بر دو نوع است:
- سانسور نهادی توسط دولت
- سانسور فردی توسط یک فرد
پدیده سانسور تقریباً همیشه به ناچار منجر به دستکاری در ترجمه می شود. موضوع ترجمه و دستکاری که در دهه 1980 بر اساس آثار توری، لمبرت، هلمز و زوهار مطرح شد و به مطالعات ادبی تطبیقی اختصاص دارد، موضوع تحقيقات بسياري از نظريه پردازان و كارشناسان ترجمه است. نمایندگان «مکتب دستکاری» ادعا می کنند که هر متن ترجمه شده نتیجه دستکاری متن مبدأ توسط زبان و فرهنگ متن مقصد است و دستکاری در متن ادبی اجتناب ناپذیر است.
نظریه پردازان ترجمه دو نوع دستکاری را معرفی می کنند. دستکاری ناشی از عوامل عقیدتی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که آگاهانه اتفاق می افتد و می تواند به عنوان دستکاری آگاهانه تعریف شود. دستکاری در حال انجام ترجمه که به دلیل حرفه ای نبودن مترجمان، ناآگاهی و عدم توانایی آنها در پذیرش و رمزگشایی صحیح و کامل اطلاعات متن اصلی، می تواند به عنوان دستکاری ناخودآگاه تعریف شود.
در دستکاری آگاهانه گاهی مترجم برای درک بهتر خواننده مقصد تغییراتی را با توجه به متن مبدأ اعمال می کند اما گاهی نیز این کار را تحت تأثیر یا تسلط شخص یا نهادی انجام می دهد که از نفوذ خود برای کنترل و یا تأثیر بر روند ترجمه استفاده می کند یعنی در مورد دستکاری آگاهانه، مترجم نیز تحت فشار است و روند ترجمه توسط هنجارهای فرهنگی و اوضاع سیاسی کشور، یعنی ایدئولوژی تعیین می شود.
در نتیجه، ایدئولوژی به عنوان یکی از مهم ترین علل دستکاری در ترجمه، بر مترجم تأثیرگذار است و در نتیجه مترجم مجبور است ایفاکننده نقشی به جز نقش اصلی خود باشد زیرا عامل دیگری فرایند ترجمه را تعیین و کنترل می کند. این نوع دستکاری آگاهانه است و ممکن است منجر به تحریف متن در نتیجه دیدگاه های ایدئولوژیک شود. اما دستکاری ناخودآگاه موضوع دیگری است که به دلیل کم تجربگی یا دانش ناکافی مترجم در ترجمه اتفاق می افتد.
برگرفته از مقاله ناتالیا کلیموویچ
درباره مریم پورگلوی
مریم پورگلوی، مترجم، مولف، مدرس دانشگاه و محقق اهل ایران است. او فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد مطالعات ترجمه است و به ویژه به مباحث مرتبط با ترجمه و فناوری و تاثیر فناوری های نوین بر روی صنعت ترجمه می پردازد.
نوشتههای بیشتر از مریم پورگلوی
دیدگاهتان را بنویسید