از لابه لای دردها…
بهار است. هوا گرم است. اما من هنوز سردم است. انگار که دلم نخواهد زمستان تمام شود ولی تمام شده. باید بپذیرم. بپذیرم که با گذشت زمان کنار بیایم. با تیک تاک این ساعت رومیزی. با آونگ آن ساعت دیواری. با هشدار این حضرت موبایل. آن وقت می توانم با زمان هم کنار بیایم. با این روز و شب شدن ها. با این ساعت ها که آرام و قرار ندارند. همه گوش به فرمان زمان.
پسربچه ای با صدای نخراشیده ای توی کوچه داد می زند: گذشته ها گذشته… گذشته ها گذشته… هر چه منتظر می شوم بقیه ندارد، همین را هی تکرار می کند. با کلافگی خودکارم را روی ورق می کوبم. سرم را روی میز می گذارم. بی اختیار تکرار می کنم… گذشته ها گذشته… گذشته ها گذشته…
بلافاصله یکی توی سرم می زند زیر آوار: «به فکر آینده باش… دل شاد و سرزنده باش…» خنده ام می گیرد در همان حال زیر لب غُر می زنم: «به انتظار طلعتِ… خورشید آینده باش..!»
درباره مریم پورگلوی
مریم پورگلوی، مترجم، مولف، مدرس دانشگاه و محقق اهل ایران است. او فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد مطالعات ترجمه است و به ویژه به مباحث مرتبط با ترجمه و فناوری و تاثیر فناوری های نوین بر روی صنعت ترجمه می پردازد.
نوشتههای بیشتر از مریم پورگلوی
دیدگاهتان را بنویسید